سناریویی که البته همزمان با آغاز مناقشات درباره فعالیتهای هستهای ایران کلید خورده است.
اما در این میان صاحبنظران و تحلیلگران همواره تأکید کردهاند که برنامه هستهای ایران تنها بهانهای است که واشنگتن از آن برای مقابله با گسترش نفوذ ایران در منطقه که شاید اصلیترین مشکل کاخسفید برای پیادهکردن طرحهای استعماری خود تحت عناوینی از جمله دموکراسیخواهی، طرح خاورمیانه جدید، ساخت دولت الگو و مبارزه با تروریسم است، استفاده میکند.
برخی تحلیلگران از این مقوله تحت عنوان رقابت ایران و آمریکا بر سر هژمونی در منطقه خاورمیانه نام میبرند و معتقدند علت اصلی تقابل تهران و واشنگتن، همزمانی تلاش آمریکا برای احیای هژمونی و سلطه منطقهای خود پس از ناکامیهای بسیار در افغانستان و بویژه عراق با افزایش تأثیرگذاری ایران در کشورهای گوناگون خاورمیانه است که اتفاقا آمریکا همواره نسبت به در اختیار داشتن سکان هدایت این کشورها داعیه داشته است.
تریتا پارسی، استاد دانشگاه جانهاپکینز آمریکا معتقد است که با پایان دوره ریاست جمهوری جرج بوش نیز از میزان این جنگ روانی و کوبیدن بر طبل جنگ در میان سردمداران آمریکایی کم نمیشود، زیرا همچنان موقعیت آمریکا در خاورمیانه در حال ضعیفشدن است و ایران نیز همچنان هژمونی منطقهای واشنگتن را به چالش میکشد.
وی در مقالهای که مهر خلاصه آنرا منتشر کرده میافزاید: این رقابت درحالی به اوج خود میرسد که موقعیت آمریکا در حال پایین آمدن است و تحولات منطقه به سمتی است که ایران به عنوان مهمترین رقیب واشنگتن خودنمایی کرده است.
جالب است که این استاد دانشگاه جانهاپکینز آمریکا دقیقا همان راهحلی را پیشنهاد میدهد که دیوید ایگناتیوس، تحلیلگر روزنامه واشنگتن پست به آن اشاره میکند.
این تحلیلگران تأکید میکنند که تنها در صورتی شرایط کنونی دستخوش تغییر و تحول میشود که2 کشور ایران و آمریکا به توافقی برای همزیستی و شکلدهی به یک نظم جدید برای منطقه دست یابند و البته بهنظر میرسد نگاه آنان در شرایطی قابلیت تحقق دارد که ایران با خواستهای استعماری و زیادهخواهانه واشنگتن در منطقه کنار بیاید.
هرچند پارسی بر نائل شدن به نتیجه برنده- برنده در تعاملات ایران و آمریکا برای حل و فصل مشکلات موجود تأکید میکند، اما به نظر نمیرسد که این خواسته در عالم واقع و با توجه به سلطهطلبیهای واشنگتن قابلیت تحقق داشته باشد.
راههای فرار یا از بینبردن تنش
اما تحلیلگر واشنگتنپست، برای خارج کردن واشنگتن از شرایط کنونی خود در خاورمیانه که او هم آنرا عرصه رقابت ایران و آمریکا برای گسترش هژمونی میداند، راهکارهایی ارائه میکند که دقیقا تأییدی بر مشکلات و ناکامیهای آمریکا در مناطق مختلف خاورمیانه در تقابل با گسترش نفوذ و تأثیرگذاری ایران است.
ایگناتیوس در مقاله خود که مهر آنرا منتشر کرده است، راهکار 4 مرحلهای خود را که آن را فرصتهای دیپلماتیک برای از بین بردن تنش بین واشنگتن و تهران مینامد و البته به نظر میرسد در حقیقت راهکارهایی برای نجات دادن واشنگتن از معضلات گریبانگیر آن در منطقه است، معرفی میکند.
البته او در مناطق مدنظر خود، عراق را با توجه به اینکه آمریکا در شرایط کنونی توانسته سطحی از تعامل را با ایران در ارتباط با این منطقه بحرانزده برقرار کند، مطرح نکرده است.
لبنان
نگارنده ابتدا به شرایط لبنان نظری افکنده است و تأکید میکند که زمان ممکن است برای معاملهای در جهت پایان دادن به بن بست یک ساله بین حزب الله و دولت فواد سنیوره که تحت حمایت آمریکا قرار دارد، رسیده باشد.
وی در واقع با تأکید خود بر لزوم حل و فصل مشکلات در لبنان بهدنبال ارائه راهحلی برای بازگرداندن نفوذ از دسترفته واشنگتن در این کشور پس از شکست اسرائیل از حزبالله لبنان است که مورد حمایت معنوی ایران قرار دارند و همین موضوع موجبات تقویت نگاه ضد استعماری ایران در این کشور را فراهم آورده است.
فلسطین
دومین ناحیهای که نویسنده واشنگتنپست از آن به عنوان موضع تلاش برای از بین بردن تنش میان تهران و واشنگتن یاد میکند، فلسطین است. همگان بر این مسئله اذعان دارند که با پیروزی حماس در انتخابات فلسطین، موانع واشنگتن برای دست یافتن به خواستههای خود در این منطقه بحرانزده افزایش یافت.
اکنون نیز که آمریکا با وجود همراهی برخی عناصر فلسطینی همچنان از جانب حماس و تفکرات نزدیک این جریان با آرمانهای انقلاب اسلامیایران احساس خطر میکند، میکوشد با طرح رسانهای لزوم تعامل ایران و آمریکا درباره فلسطین، بهنوعی نفوذ از دست رفته خود در این کشور را احیا کند.
سوریه
همچنین سخنانی که اخیرا از جانب مقامات آمریکایی مبنی بر لزوم گفتوگو با سوریه ابراز میشود، در حقیقت تلاشی است که در جهت جداکردن دمشق از تهران به عنوان متحد راهبردی آن انجام میشود.
به نظر میرسد تأکید تحلیلگر واشنگتنپست بر اینکه دولت بوش باید با سوریه به شکلی ساکت و بی سروصدا گفتوگو کند، دقیقا تصریح به تلاش برای جداکردن دمشق از تهران در شرایط کنونی منطقه است.
خلیج فارس
و بالاخره منطقه خلیجفارس، جایی است که آمریکا احساس میکند با افزایش فشار روانی ناشی از حضور نظامیدر آن میتواند ایران را برای تمکین در مقابل خواستهای خود مجاب کند.
جالب آنکه دیوید ایگناتیوس از قدرت نیروی دریایی ایران در خلیج فارس سخن میگوید و در حقیقت با این اعتراف، همچنان بر لزوم کنار آمدن با ایران در این منطقه از خاورمیانه نیز تأکید میکند.
با وجود اینکه آمریکا اکنون نیروی دریایی خود را در مقیاس وسیعی در خلیجفارس مستقر کرده است، اما تحلیلگر واشنگتنپست از خواسته فرماندهان ارشد نظامیآمریکا در خلیج فارس برای توافق با ایران درباره حوادث احتمالی سخن میگوید و بر این حقیقت اذعان میکند که آمریکا در خلیجفارس نیز اکنون به دنبال رهایی از شرایط موجود است، هرچند سعی دارد به هر شکل ممکن نشان دهد که کنترل اوضاع را در اختیار دارد.